|
پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, :: 12:49 :: نويسنده : پارمیدا
![]()
چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 18:18 :: نويسنده : پارمیدا
وقتی یه پسربه خاطریه دختراشک می ریزه...یعنی واقعاعاشقشه اما... وقتی یه پسربه خاطریه دختراشک می ریزه یعنی دیگه هیچ وقت نمیتونه دختردیگه ای رومثل اون دوست داشته باشه... حرفهای زیادی بلدنیستم... من تنهاچشمان تورادیدم وگوشه ای ازلبخندت که حرفهایم را دزدید... ازعشق چیزی نمی دانم اما دوستت دارم کودکانه ترازآنچه که فکرمی کنی... غروب شد...خورشیدرفت... آفتابگردان دنبال خورشیدمی گشت... ناگهان ستاره ای چشمک زد... آفتابگردان سرش راپایین انداخت... آری گلهاهرگزخیانت نمی کنند... اگردستانم رابشکنندبااشک چشمانم اگرچشمانم راکورکنندبانفسهایم اگرنفسم راببرندباقلبم واگرقلبم راپاره کنندباخون جگرم خواهم نوشت: دوستت دارم، دوستت دارم، دوستت دارم خدایا... کسی روکه قسمت کس دیگریست سرراهمان قرارنده... تاشب های دلتنگی اش برای ماباشد وروزهای خوشش برای دیگری...!
![]()
![]() |
دریافت کد بارش قبل از بالای وبلاگ